زبانحال حضرت زینب سلاماللهعلیها با سر مطهر امام علیهالسلام
از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است آیـۀ کهـف خـدا ذکـر زبـانت شده است سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته خسته از دست تکانهای سنانت شده است بین هجده گل سرخم که به نی میسوزند زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است برسان از سر نی نیـم نگـاهی به من و دخترت که نفسش، مرثیهخوانت شده است من عـزادارم و دسـتانم اگر بسته، ولی سنگها بر سر من لطمهزنانت شده است شده امروز مرا هـمسـفر کـوفه و شـام آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است معـجـر سوخـتـۀ دخـتـرکـانت، امـروز بدترین زخم روی روح و روانت شده است |